سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوله پشتی

هفت سین

یک سال دیگر هم تمام شد و تو نیامدی..

"هفت سین امسال را نذر آمدن تو کردم"

آینه را شکستم شاید خودبینی ام کمتر شود شاید به انتظار نزدیکتر شوم

 ماهی را به دریا سپردم شاید رهایی او یکی از هزاران زندانی ما آدم ها را از بند غرورمان آزاد سازد جای سنبل گلدان ها را پرازنرگس کردم

 جای شمعدان های آینه را با شاخه های یاس عوض کردم

با سین اول به تو سلام دادم:"سلام علی آل یاسین "

سین دوم:سجاده!  سجاده ام را بازکردم در نمازم" ایاک نعبدوایاک نستعین" را صد بار گفتم شاید دست توسلم به دامان تو رسد

 ساعت را روی سفره گذاشتم تا ساعت های نیامدنت را شماره کنم تا ساعت آمدنت را ثانیه به ثانیه انتظارکشم

برای سین چهارم خواستم سبدی بگذارم پر از لحظه هایی که انتظارت را کشیده ام پر از لحظه هایی که به یادت بوده ام پر از لحظه هایی که برای تو بوده ام اما شرمنده ام که سبد را باید خالی بر سر سفره بگذارم که اگر در این سبد لحظه ای تنها یک لحظه می بود ...

تو تا حالا آمده بودی!

 سین پنجم :سرودآمدنت

سین ششم:سبزی بیرق تو

سین هفتم؟؟!!

سلام

سجاده

ساعت

سبد

سرود

سبز بیرق

سین هفتم؟؟

سیمای تو...آری سیمای تو هفتمین سین سفره هفت سین ماست

بیا که بی توهفت سین هم معنا ندارد...